loading...
دلنوشته های یه دلشکسته
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
فرستادن SMS بدون افتادن شماره 2 582 admaketanha
نشان دادن مدل گوشی از روی شماره تلفن همراه 4 517 admaketanha
ترفند رایگان کردن اینترنت در ایرانسل 0 324 mehdi-m2
ترفندی برای عدم نمایش شماره موبایل شما در تلفن مقصد 0 347 mehdi-m2
آموزش تماس مجانی با خط ایرانسل 0 334 mehdi-m2
چگونه با یک شماره دایورت شده تماس بگیریم؟! 0 289 mehdi-m2
ترفندی بسیار جالب در ارتباط با موبایل و ریموت خودرو 0 289 mehdi-m2
شهرک عشق 15 1270 zohal
♥عشق و تنهایی ♥ 29 1786 melinaz
جلوگیری از به‌روزرسانی خودکار IDM از طریق رجیستری 0 362 mehdi-m2
ویروس برای سوزاندن مادر بورد 0 343 mehdi-m2
لیست هاستینگ های رایگان 0 328 mehdi-m2
تشخیص اصل بودن گوشی از طریق اینترنت 0 354 mehdi-m2
شماره مشترک مورد نظر در دسترس نیستD: 0 363 mehdi-m2
ریستارت کردن گوشی دیگران توسط بلوتوث 0 348 mehdi-m2
حذف کردن فایل های غیر قابل حذف 0 299 mehdi-m2
افزودن run به منوی start ویندوز 7 و ویستا 0 311 mehdi-m2
کارکردن با کامپیوتر بدون برق!!! 0 326 mehdi-m2
دلنوشته ها 32 2044 mehdi-m2
آموزش ساخت ویروس برای سوزاندن هارددیسک 0 301 mehdi-m2
آموزش ساختن ویروس بلاستر 0 396 mehdi-m2
ღ جملات عاشقانه ღ 0 363 djkasra
melinaz بازدید : 103 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

فقط خدا میدونه چقد دوسست دارم پرتو ، بارها این جمله زیبا رو در نگاهش گفته بودم و یه لبخند زیبا بر آن لبان رویایی برام کافی بود.شبه عروسیم بود. دیگر قادر ب

تعریف کردن نیستم ولی باید این قصه رو به پایان برسانم، بله پرتو حتی حاضر نبود لبخند کمرنگ بزند نگرانش بودم مدام خودمو کنارش جا میدادم. حرف بزن پر تو چی شده ؟ تو از صبح امروز چرا عوض شدی .پرتو به جایی خیره مید و چیزی نمیگفت ، فقط سکوت و خیره شدن آپارتمان دیگه آماده شده بود بوی اسپند فضای آپارتمان رو گرفته بود.مراسم تموم شد همه بعد از آماده کردن آپارتمان رفتن فقط من بودمو پرتو دستمو دراز کردم که مچه دستشو بگیرم اما دستشو کشیدو رو برگردوند

یخ کردم.پرتو چیکار کردی اصلا انتظار نداشتم یه قدم عقب رفت منم دو قدم رفتم عقب .قهر کردی پرتو؟سکوت کرد.از خانه خارج شدم تا میوه و شیرنی دلخواه شو بخرم و برای شام بیرونش ببرم- اما وقتی برگشتم او نبود-رفته بود اولین شبه عروسی پرتو از خونه رفته بود.

بهروز با خودش میگفت:چرا رفته بود ؟مگه پرتو تا روزه گذشته زمزمه نمیکرد برای فردا شب لحظه شماری میکنم-مگه زیره گوشم نجوا نمیکرد که بالاخره بهم رسیدیم.زیر سیگار پر شد از فیلترهای له شدهاما خبری از پرتو نبود.فریاد پشته فریاد-اخه خدا...چرا...چرایکباره فریاد به ناله تبدیل شد و با ریختن اشکهای تنهایی روی زمین نقش بست.چرا پرتو چرا عزیزم رفتی؟

پرتو قبل از آشنایی با بهروز خواستگار پولدار و مسنی داشت بنام آقای رستگاری

روزه بعد-پرتو طلاق میخواست و حرفش یه کلام بود.-طلاق....من طلاق میخام بهروز ..التماس فایده ای نداشت نه یاد آوری جملات عاشقانه نه چیزی دلش از سنگ شده بود.

پشتم لرزید نگو عزیزم،نگو پرتو من ، اسمه طلاق دیوونم میکنه -بگو چرا ؟چراپرتو؟نکنه عاشق شدی ؟سکوت کرد.-پول رستگاری ؟سکوت در نگاهش موج میزد.حرف بزن لا مذهب ، عاشق شدی؟سیلی تو گوشش زدم-سر پایین انداخت و موهای پریشانش رو رو شانه جمع کرد.

-چون پول ندارم طلاق میخای درسته؟این آپارتمان کوچیک یه دفعه دلت رو زد ، مگه نه؟باز هم همون جمله طلاقم بده بهروز.-تو رو خدا پرتو حرف بزن و فقط بگو چی باعث شده تا فکر طلاق به سرت بزنه-باز هم سکوت کردسکوتی که هر ادمی رو دیوونه میکرد.

پرتو رفت-صبح تا شب در کوچهها پرسه میزدم و کشیک میکشیدم ، فقط روزهایی که به دادگاه میرفت از خانه خارج میشد.پرتو جان ....پرتو جان.....صبر کن یه لحظه حرف دارم.هیچ اهمیتی به صدا و التماس من نمیدادو به دادگاه میرفت.بهش میگفتم من طلاق بده نیستم برو هر کاری دلت میخاهد بکن-دو ماه گذشت سر عقل نیومد.حتی نگفت علته طلاق چیه گیج و منگ و نابود شده در دادگاه حاظر شدم.

zohal بازدید : 103 یکشنبه 25 فروردین 1392 نظرات (0)
 
Photo: ‎هر روز صبح به عشق پسرگل فروش از خواب بیدار می شد.
به سمت محل کارش میرفت . 
تقریبآ یک سالی می شد که دل به پسر گل فروش بسته بود .
هر روز عصر هنگام برگشتن به خانه 
به بهانه دیدن پسر از او یک شاخه گل میخرید .
حدود یک هفته ای شد که دکه ای گل فروشی بسته بود .
خیلی نگران شده بود .
با خود تصمیمی گرفته بود 
میخواست در اولین فرصت به او بگوید .که دوستش دارد
ولی باید منتظر می شد تا پسر بیاید.
امروز صبح به امید اینکه گل فروشی باز است از خواب بیدار شد . 
ولی باز هم گل فروشی بسته بود و از او خبری نبود .
هنگام برگشتن از کارش وقتی به گل فروشی رسید ...
پسر را داخل دکه دید برق شادی در چشمانش می درخشید.
به یاد تصمیمی که گرفته بود افتاد. باید حرف دلش را میزد .
با هیجان خاصی وارد گل فروشی شد 
در کنار گلدان پر از گل های رز...
دختری خوش چهره نشسته بود و پسر نیز کنار او ایستاده بود ...!
تا چشم پسر بهش افتاد تبسمی کرد و دختر را نشان داد و گفت :
(( نامزدمه )) یک هفته ای میشه که نامزد کردیم ...
از شما خیلی براش گفتم خیلی دوست داشت شما را ببینه ......
دیگر حرف های پسر را نمی شنید 
فقط عرق سردی در تمام بدنش حس می کرد ...‎
 
zohal بازدید : 83 یکشنبه 25 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون درباره وبم چیه؟؟؟
    فکر خوانی
    خواندن فکر شما!!!
    مگه ممکنه؟؟؟
    این کد در واقع با فایل فلش ساخته شده و یک کلک در محاسبات دارد که باعث میشه آنچه که در ذهن شماست در اون صفحه ظاهر بشه.
    شاید از توضیحات من چیزی متوجه نشید پس دمو روببینید تا متوجه منظورم بشید
    برای شروع روی عکس زیر کلیک کنید

    تست اعصاب

    این بازی جالب که در قالب فلش ساخته شده برای تست اعصاب هست.اگر بتونین از مرحله 4 به مرحله بالاتر برسین معلوم میشه اعصابتون قوی هست.من تا مرحله 5 بیشتر نتونستم برم ببینم شما چیکار میکنین

    باید نقطه ی ابی رو به وسیله موس به قرمز برسونین فقط هم باید از روی خط زرد حرکت کنین

    مهمتر از همه اینکه:

    *باید اسپیکرتون روشن باشه*

    صداشم هرچی بالاتر باشه دقت بازی بالاتر میره و نتیجه بهتره

    برای شروع بازی روی عکس زیر کلیک کنید

    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 136
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 29
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 57
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 148
  • بازدید ماه : 430
  • بازدید سال : 4,782
  • بازدید کلی : 99,521
  • کدهای اختصاصی